رادین رادین ، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

پسرم تمام وجود و هستی من

روز پنجم تولدت و زردی

1393/3/31 21:32
نویسنده : مامان الهام
1,233 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسرم  امروز روز پنجم تولدته  تازه امروز قرار بود برم دکتر برای وقت سزارین اما تو به دنیا اومدی کوچولوی من امروز صبح زود با مامانم و بابا سینا بردیمت بهداشت واسه انجام یه سری تستها اولش تست شنوایی سنجی بود که گفت خدارو شکر خوبه بعدیشم رفتیم پیش دکتر اطفال برای تست زردی متاسفانه زردیت بالا بود  17.9 بود و دکتر برات قطره نوشت و به منم رژیم عرقیات گیاهی داد و گفت بریم کلینیک کودکان مهر و برات یه دستگاه اجاره کنیم من حالم خیلی بد بود کلی با سینا دعوا کردم که چقدر بگم این بچه زردی داره ولی بعد ازش عذر خواهی کردم مقصر مادرش بود نه سینا چون همش میگفت این بچه چیزیش نیست خیلی احساس میکنه دکتره واطلاعاتش بالاس منتظر بود زردیت اینقدر بره بالا که مثل بچه هایی که میارنشون آزمایشگاه و مثل زردچوبه هستن بشی همش میگفت این یه زردی فیزیولوژیک هست و چیزی نیست اما دکتر امروز گفت زردیت بالاس ...بمیرم الهی قلبم آتیش گرفت تمام مسیرو گریه میکردم خلاصه با بابایی بردیمت کلینیک کودکان سینا دستگاهو نگرفت گفت اول ببریمش پیش متخصص اطفال یه خانوم دکتر بسیار عالی و با حوصله بود کلی معاینت کرد و گفت شکر خدا سالمی البته من اطمینان داشتم که سالمی چون روز سوم تولدت با مامان سینا برده بودیمت پیش دکتر خدایی که یکی از دکترهای متبحر هستن خلاصه کلی با خانم دکتر صحبت کردیم و بعدم از اونجا دستگاه رو به مدت 48h اجاره کردیم و اومدیم خونه اول که گذاشتمت تو دستگاه به خاطر چشم بندت کلی گریه کردی و من طاقت نیاوردم و درت آوردم اما بعد شیر خوردی و گذاشتمت زیر دستگاه خدارو شکر چون روزا خوابی آروم بودی ولی نگران شبت هستم چون تو شبها تا صبح بیدای این 4 شب روی هم رفته 4 ساعت نخوابیدم  خیلی سخته ولی اینقدر لذت بخشه که تورو دارم که خیلی تحملم بالا رفته باباتم خیلی دوستت داره امروز که خانم دکتر تایید کرد که زردی داری زد زیر گریه نصف راه برگشتنه هم گریه میکرد خلاصه من تازه با این حالم به اون دلداری میدادم الان دسته گلم جلومی تو دستگاه و من اصلا طاقت دیدن همچین صحنه ای رو ندارم و هر لحظه قلبم ریش میشه خیلی امروز حالم گرفته اس و بد جور داغونم و از دست خیلیا ناراحت ...امیدوارم زودتر حالت بهتر شه

پسندها (4)

نظرات (7)

مامان الهام
1 تیر 93 1:02
عزیزم نگران نباش انشاالله به زودی حالش خوب میشه میدونم سخته مادر مریضی بچه اش رو ببینه ولی الان بیشتر بچه ها زردی دارن اصلا نگران نباش عزیز دلمو ببوسش
مامان الهام
1 تیر 93 1:04
خانمی بیا خصوصی
مامان حبه قند
1 تیر 93 3:35
سلام عزیزم مبارک باشه تولد.پسر گلت.وای امان از زردی واقعا توی اون شرایط اصلا خوب نیست.دختر منم زردیش 11 بود و.دکتر قطره داد تا 25 روزگی باید بهش بدم.انشاله پسری زودی خوب بشه خودت هم خنکی بخور.
مریم مامان آیدین
1 تیر 93 10:38
الهام جونم سلام و اولا قدم نو رسیده مبارک کوچولوی نازی داری و خدا حفظش کنه عزیزم الهام عزیزم خودتو ناراحت نکن این روزا رو همه نوزادا و مامان باباها دارن و ما هم داشتیم پسر من 1 هفته بستری بود زردی که چیزی نیست تازه خداروشکر خونه هم هستین و این خیلی خوبه پس من چی بگم که 1 هفته اول بیمارستان موندم خودتو کنترل کن عزیزم این روزا زود زود میگذره و اصلا هم نگران نباش ببوس پسر نازتو خانومی
مامان امیرعلی
1 تیر 93 15:10
سلام خانومی غصه نخور اصلا.ایشالا ز.دی خوب میشه گل پسر نازت ...دعا کن زودی خوب بشه...من پسر جاری ام زردی اش بیست بودبردنش بیمارستان 24ساعت بستری شد و خوب شد...می دونی دکتر گفت دستگاه های بیمارستان از زیر هم مهتابی داره و بهتره.... روحیه ات رو قوی کن خانومم.سرحال شدی به منم سر بزن...
مامانی
2 تیر 93 8:57
سلام مادر شدنت وتبریک میگم.امیدوارم کوچولوی قشنگت هر چه زودتر خوب بشه.در ضمن از امروز به بعد باید صبر وحوصله ات زیاد باشه وبا کوچکترین مشکل اشک از چشمانت سرازیر نشه
سحرمامی آرتین
3 تیر 93 9:06
مبارک..مبارک...عزیزدل خاله زمینی شدنت مبارک. انشاالله همیشه سایه باباومامانت بالاسرت باشه. الهام جون خودت چطوری؟انشاالله به زودی زودخوب میشی. راستی زردیش پایین اومده؟نگران نیاش الشاالله زودی خوبه خوب میشه...مواظب خودتو باشین.بووووووس