واکسن 2 ماهگی
عشق مامان 28 مرداد صبح ساعت 8 با بابا سینا رفتیم مرکز بهداشت خ قزلباش تا واکسن 2 ماهگی گل پسرمون رو بزنیم بر عکس همیشه خلوت بود و کسی نبود رفتیم تو اتاق مربوط به زدن واکسن یه آقای جوونی بود تورو خوابوندیم رو تخت و من از اتاق اومدم بیرون و یهو گریه ی تو بلند شد پریدم تو اتاق بغلت کردم و آرومت کردم که گفت یکی دیگه هم هست اینبار بدتر گریه کردی فکر کنم بیشتر دردت اومد بمیرم الهی ..بعدم بابا من و تو رو گذاشت خونه مادرجونت و تو تا ساعت 12 خواب بودی فقط بلند شدی شیر خوردی یه بارم پوشکتو عوض کردم ولی چشمت روز بد نبینه از ساعت 12 شروع کردی به گریه وجیغ اونم چه گریه ای من تا حالا اینجوری ندیده بودمت منم باهات گریه میکردم فقط بغلم بودی و من راه میرفتم یعنی اگه چند ثانیه میگذاشتمت زمین باز جیغ زدنت شروع میشد تا ساعت 3.5 من همینجور راه میرفتم تا دیگه تو خوابت برد و منم اومدم رو کاناپه لم دادم و مامان اکرم یه میز گذاشت زیر پام که تو دلمی اذیت نشم آخه میترشیدم بذارمت زمین بیدار شی خلاصه با کلی ترس و لرز طرفای 4 گذاشتمت رو تخت و خودمم کنارت خوابیدم و تا 6 با هم خوابیدیم وقتی بیدار شدی خیلی آروم بودی و فقط شیر میخواستی و دردت فراموشت شده بود خیلی ناراحت بودم اینقدر درد کشیدی هر 4 ساعت یکبار بهت قطره استامینوفن میدادم اما شب تب کردی اما خداروشکر خفیف بود امیدوارم دیگه واسه سری های بعد واکسنت اینقدر اذیت نشی مامانی اینم عکسهای شب قبل واکسنت