هفته 31
سلام مامانی خوبی؟وروجک مامان حسابی جات تنگ شده ها خودتو همش قلمبه میکنی گوشه شکمم ...شکم من هنوز کوچیکه مامانی خیلی ناراحتتم هفته 27 که رفتم سونوگرافی تو 933gr بودی خیلی کوچولویی پسرم دکتر واسم لیدی میل نوشت مثل شیر خشک میمونه در اصل شیر خشک ماماناس دو سه بار خوردم اما بعد کلی تحقیق کردم...با چند تا دکتر اطفالم مشورت کردم نظر بدی روش نداشتن تو رو توپولو میکنه اما .....شاید باعث شه بعدا یه سری مشکلاتو حساسیتا رو بگیری منم ترجیح دادم نخورم و با چیزای طبیعی سعی کنم وزنت بالا بره پسرم ...هفته 31 هم تمام شد خیلی خوشحالم که داره زود میگذره دلم میخواد زودتر این چند هفته بگذره 3 روز پیش رفتم دکتر قلب از اول بارداری ضربان قلبم بالا رفته بود دکترم گفت برم دکتر قلب و اکو بدم منم رفتم...دکترم گفت چیزی نیست قلبت مثل یه دونده شده یه ورزشکار حرفه ای که مال بارداریه خواست قرص بده که گفت رو جنین تاثیر بد داره منم گفتم نمیخوام این 2 ماه دیگه رو تحمل میکنم به خاطر آلوچم...مامان خیلی دوستت دارم بابایی هم خیلی ذوقتو میکنه وقتی سکسکه میکنی دستشو میذاره رو شکمم و حسشون میکنه .. دیروز رفتم آزمایشگاه 1 ساعت تو آزمایشگاه موندم واسه آزمایش GCT نمیدونم چرا این بار از خون دادن ترسیدم بر عکس همیشه ...امیدوارم آزمایشام خوب باشن و رو تو تاثیر بدی نذارن شنبه وقت دکتر دارم برای چکاپ خوشحالم که باز صدای قلب خوشگلتو میشنوم مامان بووووووووووس تو همه دنیای منی خیلی عزیزی برام یکی یه دونم روزا خیلی باهات حرف میزنم میگن وقتی به دنیا بیای صداهای آشنا رو میشناسی اما از بین همه ی اون صداها صدای مامانتو به همه ترجیح میدی حتی با صدای قلبش آرامش میگیری به امید اون روز پسرم ....