رادین رادین ، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره

پسرم تمام وجود و هستی من

ماه 9

1393/3/10 13:18
نویسنده : مامان الهام
553 بازدید
اشتراک گذاری

عشقولک مامان سلام چطوری آلوچه ی من خوبی؟؟نمیدونم کی این مطالبی که برات میذارمو میخونی اصلا نمیدونم میخونی یا نه یا اینکه خوشت میاد یا نه اما حداقل تنها فایده اش اینه که خودم یادم نمیره چه روزایی رو با هم گذروندیم...

الان دقیقا شما 34 هفته و 3 روزته این یعنی من از دیروز وارد ماه 9 شدم وااااای اصلا باورم نمیشه اگه بدونی چقدر خوشحالم رادین عزیزم ببخش اگه مامان اذیتت میکنه آخه تو همش وقتی من میخوابم خودتو قلمبه میکنی یه طرف دلم و من همش میترسم لهت کنم و هواسم نباشه آخ آخ اینقدرم درد لگن دارم که نگووووووو اصلا نمیتونم موقع خواب دنده به دنده بشم خیلی سختمه کمرمم خیلی درد میکنه چند روزم هست بدنم خارش شدید داره که رفتم پیش یکی از این دکترهای طب سنتی که 3 نوع عرق گیاهی بهم داد گفت با خاکشیر مخلوط کنم و هر روز بخورم ....سایا این هفته اصفهان بود الان 3 سال و 3 ماهشه و به راحتی 2-3 روز پیش مامان باباش نبود اما دیروز که بهش گفتم میخوای بازم بمونی گفت نه میخوام با مامانی برم امیدوارم توام مثل دختر عموت آروم باشی راستی میگه وقتی رادین به دنیا اومد میخوام ببرمش تهران با هم بریم مهد کودک میری باهاش پسرم ؟؟؟؟اما من اصلا طاقت دوریت رو ندارم دلم میخواد تا کوچیکی همیشه پیش خودم باشی خیلی ناراحته بعد از مرخصی زایمانم هستم دلم نمیخواد تورو پیش کسی بذارم و از همین الان کلی درگیر این قضیه ام حالا اگه شد ببینم میتونم هفته ای 1 روز یا 2 روز برم اونم فقط به خاطر اینکه بیمه ام قطع نشه وگرنه کلا نمیرفتم از مدرسه هستی هم باهام تماس گرفتن کلی اصرار که از مهر بیا سر کلاس با اینکه عاشق شغلم هستم اما آخه تو خیلی کوچولویی اصلا نمیخوام بگذارمت جایی تازه فقط شیوه تربیتی خودمو قبول دارم و احساس میکنم بچه باید با یه شیوه ی تربیتی بزرگ شه خلاصه مامانی کلی ناراحت این قضیه هستم ولی حالا تا اون موقع خدا بزرگه انشا الله تو صحیح وسالم به دنیا بیای وای که چقد دلم میخواد روی ماهتو ببینم مامانی خیلی دلم میخواد پسر آقا و مودبی باشی کلی موفق باشی و بزرگ که شدی مایه ی افتخار من وبابات باشی امیدوارم خدا تو تربیت و بزرگ کردنت خیلی یاریم کنه تا بتونم وظیفم رو به بهترین نحو انجام بدم فکر کنم خوابیدی الان تا چند لحظه پیش کلی داشتی وول میخوردی و با پاهای کوچولوت لگد میزدی بمیرم مامان جات تنگ شده یه چند هفته دیگه صبر کنی میای تو بغل مامانی راستی خیلی خوش به حالته همچین مامان مهربونی داریا فسقلی من بوووووووووووووس به امید دیداربغلمحبتبغل

پسندها (1)

نظرات (5)

حبه قند
10 خرداد 93 16:24
انشاله رادین جان سالم و سرحال بدنیا میاد عزیزم. توکلت بخدا باشه.
مامان الهام
پاسخ
ممنون عزیزم انشالله
مامان الوچه
11 خرداد 93 19:08
ایشالله به سلامت بیاد.بغلت.شازده پسر مواظب.خودت باش و خوب استراحت کن که روزهای اخر و نی نی ها بیان کلی سرمون شلوغ میشه
مامان الهام
پاسخ
باشه مرسی عزیزم من که دارم لحظه شماری میکنم
سمین
15 خرداد 93 0:48
سلام خانمی وقتی نوشته هتو خوندم تمام روزهای بارداریم اومدم جلوی چشمم جوجوی من الان ده ماهشه وقتی فکر میکنم انگار همین دیروز بود که روزارو واسه اومدنش میشمردم.امیدوارم روزای سخت بارداریت زود تموم بشه وپسر کوچولوتو بغل کنی
الهام مامان سلنا
17 خرداد 93 15:14
دیگه چیزی نمونده انشاالله به زودی فندق کوچولوت به سلامتی میاذ بغلت
مامان الهام
پاسخ
مرسی الهام جون
مینا
23 خرداد 93 20:34
انشالله به سلامتی دنیامیاد
مامان الهام
پاسخ
انشالله عزیزم مرسی