هفته 33
سلام مامانی پسر گلم خوبی نفسم خدارو شکر هفته 33 هم گذشت الان از مطب دکترم میام صدای قلبتو شنیدم آلوچه ی من ...دیگه رفتیم تو هفته 34 دکتر گفت این هفته حیاتیه ریه هات تکمیل میشه
امروز تو مطب خانم دکتر خیلی خدا رو شکر کردم که تو اینقدر راحت و ساده اومدی تو دل مامان قربونت برم که اینقد با معرفتی و ما رو اصلا منتظر نگذاشتی ..خیلی واسه کسایی که اونجا بودن و دلشون نی نی میخواست دعا کردم انشا...خدا دامن همشونو سبز کنه و زودی آرزوشونو براورده کنه یه جوری از نگاهاشون حسرت رو میشد حس کرد مامانی تو به خدا نزدیکتزی واسشون دعا کن ....
پسرم هنوز شما بریچ تشریف دارین دکتر گفت فوقش تا 2 هفته دیگه میچرخی آخه سختمه سر گل پسرم انگار تو معده ی منه واسه همین همش خیلی اذیت میشم درد لگنمم که نگووووووو دیشب دیگه میخواستم گریه کنم تو یه حالتی بودم که نه میتونستم بخوابم نه بشینم خیلی فشار روم بود دوست داشتم جیغ بزنم اما نمیشد چون بابا سینا خواب بود . الان بابایی منو گذاشت خونه و رفت سر به ساختمون بزنه وبیاد بریم باهم بیرون ...گفته میخواسته واسم کادو بخره که حالا میخواد با سلیقه خودم باشه...فدات بشم مامان بی صبرانه منتظر اومدنتیم من وبابا .از دست بابا کلافه شدم دیگه پیشنهاد هر اسمی میدم واسه ی تو میگه اصلاااااااا فقط رادین منم چون این اسمو خیلی دوست داره و ایرانیه ومعنی قشنگی هم داره دیگه قبول کردم فدات شم رادینممممممممم جوانمرد کوچک من امیدوارم همیشه سربلند باشی مادر بووووووووس به امید دیدار ....زندگی باور آرزوهای قشنگه من برات آرزوهای قشنگ میکنم تو باور کن